داستان پیدایش کمیته خارج ازکشورسازمان مخفی
هفده سال قبل باخروج اجباری اعضای سازمان ازکشور،درشهراستانبول ترکیه ،تعدادی ازمسئولین رده بالای چریکها،رفقا:پویان ،جاوید،پژواگ ،البرز،بهمن ،شاهین ورفیق کاوه طی یک نشست وتشکیل جلسه ابتدابه وضعیت گروه درکشورترکیه وآنگاه به شیوه فعالیتهای مخفی درآن کشور،ایجادامکانات وتهیه سرمایه ای مناسب جهت خروج اعضابه کشورهای امن وپناهنده پذیر،پرداختند. طی یک سال اول رفقا،جاوید،بهمن،شاهین ورفیق کاوه موفق می شوندابتداخودرابه کشوریونان وبعدازدوماه ،خودرابه کشورایتالیاوسپس بعدازپنج ماه هرکدام خودرابه کشورهای دیگربرسانند.رفیق جاویدورفیق بهمن به کشورآلمان ورفیق کاوه ورفیق شاهین به کشورآمریکا: بعدازخروج موفقیت آمیزآن رفقا،تاخروج سه رفیق دیگر،رفقاپژواگ (نویسنده این مطالب )،رفیق البرزورفیق پویان،جامعه نکتب باروعقب مانده ترکیه(ازلحاظ فرهنگی)سرنوشت دیگری رابرای آن رفقارقم زد.درسال ۱۹۹۷میلادی وبعدازتشکیل فضای امنیتی علیه پناهندگان سیاسی ایرانی درآنکارا،توسط دولت آخرخرهاوزبان نفهم های ترکیه ،بامزدوری گری ددمنش نجمدین اربکان،عملیاتهای پلیسی توسط نیروهای امنیتی -پلیسی ،شامل حال رفقای مانیزشد.درنیمه تابستان ۱۹۹۷بایورش پلیس به محل کارمن ورفیق پویان درمنطقه بیوک چکمجه استانبول ،ازآنجافراروخودرابه منزل رفیق البرزرساندیم .بعدازیک هفته باهمان امکانات اندک وباآن سرمایه کم اندوخته شده ،باارتباط گرفتن باتعدادی ازرفقای فعال مارکسیست درپ.کا.کاکه بارفیق پویان ورفیق البرز،حتی روابط تشکیلاتی داشتندموفق به خروج ازترکیه وسرانجام باموفقیت به شهرآتن می رسم .امابعدازآن حادثه،وزارت امنیت ترکیه،هردورفیق فدائی،البرزوپویان ویکی دیگرازهواداران وفعالان سازمان درشهرآنکاراکه درتحصن سیاسی پناهندگان ،درجلوی دفترحزب سوسیالیستها،شرکت کرده بودشناسائی می شوند.رفیق فدائی درشهرآنکارابه کمک دورفیق دیگربعدازیک هفته،موفق می شودخورابه شهراستانبول برساند.وبا کمک رفیق البرزودوستان کْردترکیه محل ومکان امن ومطمئنی راپیداکنند.تازمستان ۱۹۹۷میلادی ،دورفیق ،رفیق پویان ورفیق م....(بانام سازمانی کامبیز)ورفیق البرز،به زندگی سیاسی ومخفی خوددراستانبول ادامه می دهند.تاآنکه توسط رفیق البرزاعلام می شودکه یکی ازرفقا:پویان یاکامبیزبایدازترکیه خارج شوند.بااصراروپافشاری رفیق کامبیزدرامرماندن ،قرعه به نام رفیق پویان می افتدواین رفیق باکمک دورفیق دیگرخودراازمرزترکیه وبلغارستان ، به پایتخت بلغارستان وبعدازسه ماه موفق می شودخودرابه شهرآتن دریونان برساند. دراواخرزمستان ۱۹۹۷پلیس وحشی ترکیه ابتدابه محل کاررفیق البرزدرمنطقه دَمِرقاپی استانبول ،حمله واین رفیق بافرارازطریق پشت بامهای ساختمانهای بهم متصل ،شرکتهاوکارگاههای تولیدی وهمسایگان شرکت محل کاررفیق البرز،ازچنگ پلیس رهائی یافته وخودراابتدابه منزلش درمنطقه علی بِی کوی رسانده وبعدازبین بردن اسنادومدارک متعلق به سازمان ،بادیگرودرست نیم ساعت قبل ازمحاصره منزلش توسط پلیس ،ازمنزل خارج وخودرابه رفقای مبارزپ.کا.کامی رساند.دراواخربهار۱۹۹۸باردیگررفیق البرز،توسط نیروهای امنیتی ترکیه دریکی ازساختمان سازیهای منطقه بیوک چکمجه استانبول،شناسائی واین رفیق باردیگرمجبوربه فراروخودرابه خاک ومرزبین المللی ترکیه ویونان می رساند.بعدازسه روزوسه شب پیاده روی،سرانجام توسط کماندوهای نظامی یونان درشهروِرِی ،بطوراتفاقی ،دستگیروواردبازداشتگاه جهنمی آن شهرمی شود.بعدازیکماه بازداشت آن رفیق ،رفیق کامبیز،ازطریق یکی ازرابطین کمونیست عراقی ،ازدستگیری وبازداشت رفیق البرزمطلع واین رفیق نیزباتهیه امکاناتی اندک وابتدائی ،ازمرزترکیه خارج ودرشهروِرِی خودراداوطلبانه به پلیس شهرمعرفی وازبازداشتگاهی که رفیق البرزدرآن بودسردرمی آورد.کماندوهای نظامی یونان طی چهل وپنج روزبعدتعدادششصدپناهنده ازکشورهای مختلف که زنان وکودکان واطفال نیزشامل آنان می شد،جمع آوری وبطورکاملاًغیرقانونی ومغایرباقوانین بین المللی واتحادیه اروپا،وبه هنگام ،شب ،باقایقهای نظامی،مجدداًبه خاک ترکیه برمی گرداننددرقایقی که رفقای مادرآن قراردشتندبیست وپنج نفرراجای داده بودندکه شامل سه خانواده باچهاربچه وطفل نوزادبود.
طبق تعریف وگفته رفیق کامبیز:
.....من ورفیق البرزکه به زبان ترکی مسلط وتاحدودی هم انگلیسی می دانستیم ..بابدبختی تمام به آن خانواده هافهماندیم که اگرمی خواهیدزنده بمانیدبعدازپیاده شدن توی خاک ترکیه اصلاًوابداًسروصدانکنین چون که کماندوهای ترکیه آن طرف رودخانه(رودخانه وِرِی )کمین زده اندوشلیک خواهندکرد..... قایق مابه آن طرف رودخانه رسیدومن ورفیق البرزابتداازقایق پیاده شدیم کماندوهای یونانی بعدازپیاده کردن پناهندگان بازگشتنداماقایقهای آنان نرسیده به وسط رودخانه ناگهان ازطرف کماندوهای ترکیه موردهدف شلیک قرارگرفت وکماندوهای یونانی نیزسربه هواوسرگیجه گرفته به بطرف آنان شلیک می کردندوگروه مامابین دونیروی نظامی وحشی ،تنهاعملی که توانستیم انجام دهیم موفق شدیم خودوآن خانواده ها رابه داخل زمین کنده شده برسانیم وازتیررس آن حیوانات درنده نظامی ،درامان باشیم... تانیمه های شب منتظرماندیم وساعت حوالی یک ونیم شب باردیگرخودوآن خانواده ها رابه خاک یونان رساندیم. نه می توانستیم آن خانواده هاراتنهابگذاریم ونه می توانستیم باآنهاگروهی راه بیافتیم . ..... ..حوالی ظهرآن روزبه یک مزرعه ذرت رسیدیم وهمگی خسته وکوفته به خواب رفتیم ووقتی چشم بازکردیم که اطرافمان پرازنیروی پلیسی بود.... سه هفته دیگرادربازداشتگاه شهروِرِی گذراندیم واینبارباهشتصدپناهنده ،باردیگر،قصدبازگرداندن به خاک ترکیه راداشتند.غروب آن روزبه ماننددفعه قبل ،بیش ازسیصدکماندوی یونانی،ازهشتصدپناهنده ،حفاظت می کردندومنتظرتاریک شدن هوابودندپناهندگان رادریک صف پنج نفره وبه چهارقسمت دویست نفره تقسیم کرده وهرچهل وپنجاه متریک کماندوازدوطرف چپ وراست ,گروههارامحافظت می کردند.. ..درسریکی ازپیچهای راه رفیق البرزنگاهی به پشت سرخودانداخت وناگهان باکشیدن دست چپ من خودراومرابه داخل انبوه درختچه هاوبوته های کنارراه انداخت وگفت ....ساکت وهیچ حرف نزن ...
دوسه ساعتی درآن بیشه زاربدون حرکت ماندیم تاآنکه کماندوهاوهمه پناهندگان ،ازآن محدوده ردشدند....
بعدازساکت شدن آن منظقه ،من ورفیق البرزمجداداًبه سمت شهروِرِی واینباربه جای عبورازتنهاجاده موجوددروسط شهر،ازدل کوههاوجنگلهای انبوه این شهرعبورکردیم .بعدازچهارشبانه روزپیاده روی ،سرانجام خودرابه شهربزرگ الکساندرپولی رسانده وآنگاه بیست چهارساعت بعدخودرابه شهرآتن رساندیم....
.......
_____________________
درکشورهروئینی ومملوازمعتادوپرازباندهای خطرناک تبهکارومافیائی.،کشوروسرزمینی که مردمانش زبان آدمیزادهیچ نژادوملیت دیگری رانمی فهمد،سرزمینی که دولت حاکمه وکاملاًفاشیستی مذهبی آن باچسباندن آرم ومارک دولت دمکراتیک یونان،وجهت خوش رقصی برای اربابان امپریالیستش ،دست به هرنوع عمل هرزه منشانه می زند،وخانم آلکاپاپاریگا(رهبر)حزب زنگ زده وپوسیده کمونیست یونان،درجهت دْم تکانی به اربابان فاشیست وامپریالیستی اش،به هرنوع خوش رقصی سیاسی می پردازد،بارساندن جامعه باستانی یونان به مکان وجایگاه فاحشه بازی های بین المللی ومحل اطراق سکس بازان وزنبازان اروپائی وآمریکائی،وآخرسرزمین نکبتبار،وضدانسانی،نان خودرابه نرخ روزمیخوردومی خورد این جامعه بی روح وطلسم شده،هرگزحتی رنگ پناهنده سیاسی رابه خودندیده بود.باواردشدن پنج چریک فدائی خلق ایران به این سرزمین جهنمی،تازه فهمیدکه چی به چیست ودنیادردست کیست؟آغازاعتصابات واعتراضات برحق سیاسی ،دردفاع ازحق وحقوق پناهندگی سیاسی،برای اولین بارتوسط اعضای سازمان مخفی ،درمقابل ددمنشان دفترپناهندگان یونان(جی .سی .آر)ودفترمبدل شده به هرزه خانه وکثافت خانه جهانی،دفترپناهندگان سازمان ملل (یو،ان .اچ .سی .آر)به اجرادرآمد.دربین سه هزارایرانی مقیم این شهرکه اکثریت آنان بافروش موادمخدر(به مانند آب نبات وشکلات)به زندگی ننگ آورخودادامه می دادند،کمیته پناهندگان سیاسی ایرانی ،باهمت وکوشش چریکهای فدائی ،برای اولین باردرتاریخ کهن یونان،درشهرآتن تاسیس شد.اولین حمله های سیاسی،برنوع عملکردهای وحشیانه وددمنشانه پلیس باخارجیان مقیم یونان،توسط این کمیته ودرگیری رودرروباوزارت امنیت کشوریونان ،پارلمان پراز افراد(گی)یونانی،اولین برخوردباحزب کمونیست یونان باآن داس وچکش وستاره زنگ زده وپوسیده بردرورودی حزبشان ،توسط رفیق البرزوتیم سیاسی تحت امرایشان بعمل آمد.یونانی های عقب مانده ذهنی درآتن بانوع فعالیتهای اعضای کمیته پناهندگان سیاسی ایرانی،به ویژه باقلدربازیهای مردانه رفقا:ا...ورفیق ب.... ،رفیق فیصل اهل فلسطین،وازهمه بدترغدبازیهاوگردن کلفتی های سیاسی رفیق پویان ورفیق البرزورفیق کامبیز،تازه فهمیدندکه یک من ماست چقدرکره می دهد.هیچ ملیت ونژادی درشهرآتن جرات ایستادگی درمقابل پلیس فاشیستی وماموران ددمنش امنیتی درساختمان الکساندرارانداشتنداماچریکهای فدائی طی سال بانواع واقسام فعالیتهای سیاسی تبلیغاتی وحتی بامقاومت سیزده پناهنده سیاسی درمقابل حمله وحشیانه بیش ازدویست پلیس ضدشورش آنهم درمقابل درب ساختمان یو.ان. اچ .سی .آربلائی برسردولت یونان آورده بودندکه طبق اظهارنظرواعتراف مسئول شعبه خارجی درساختمان امنیت،نیروهای امنیتی شهرآتن،باخروج اعضای این کمیته مخصوصاًباپذیرش پناهندگی تیم سیاسی رفیق البرزازطرف دولت آمریکا،جشن گرفته بودندوبه پایکوبی پرداختند.برطبق مسئول ارائه برگه اقامت به خارجیان درطبقه ششم ساختمان الکساندرا،درپائیزسال۲۰۰۰میلادی،کمیته پناهندگان سیاسی ایرانی،باگردآوردن بیش ازپانصدپناهنده ازکشورهای عراق،ترکیه،افغانستان،ایران ،که تازه خودرابه شهرآتن رسانده وپلیس ازدادن حتی برگه موقت اقامت سه وشش ماهه ،به آن پناهندگان ،نه تنهاخودداری می کردکه به اذیت وآزارآن پناه جویان وبه ضرب وشتم آنان نیزمی پرداخت.بامسئولیت مستثیم رفیق البرز،درعرض سه روزاعتصاب درمقابل دفتریو،ان،اچ سی ،آر-وزارت کشورمجبورشدبه همه آن پناهندگان برگه اقامت داده وطبق گفته همان مسئول امنیتی،اداره پلیس شهرآتن بدلیل دادن آن برگه هاصدهامیلیون دراخما(واحدپول کشوریونان درآن زمان)ضرروزیان دید.اعضای کمیته پناهندگان سیاسی تاسال ۲۰۰۱میلادی چنان به مانندخاری زهرآگین درچشم وزارت امنیت یونان فرورفته بودکه ماموران تروریستی وابسته به این وزارت چهارماه قبل ازخروج رفقابه کشورآمریکا،یکباردرنیمه شب به محل کاررفقاالبرزوپویان وکامبیزدرمیدان آمونیای شهرآتن حمله ورمی شوندتاباربودن تروریستی آن رفقا،آنان راتحویل حکومت نجس اسلامی بدهندکه این ماموران تروریستی ،بعدازدرگیری فیزیکی باسه رفیق،ناگهان باپانزده پناهنده سیاسی ایرانی مواجه می شوندکه رفقاوآن پناهندگان سیاسی باداغون کردن ماشین حامل ماموران تروریستی یونان،آنان رامجبوربه عقب نشینی می کنند.
داستان سه سال زندگی مخفی ومبارزه مخفی اعضای ک.خ.ا.ک چه درکشورعقب ماندگان بشری ترکیه وسه سال مبارزه بی وقفه درسرزمین جهنمی یونان راهمان بهترکه دستهای آن سه رفیق فدائی بنویسندکه شنیدنی ترخواهدبوداماچیزی که برای ماپرواضح روشن وآشکاربوداین بودکه به جزیکی ازرفقای زحمتکش فدائی ،به نام رفیق چنگیزازگروه اشرف دهقانی،درراستای خریدن آبرووحیثیت رفقای فدائی درشهرآتن مبلغی رابه عنوان کمک مالی ،به یکی ازمسئولین کمیته پناهندگان ارسال کردوآن مبلغ به شخصی که مبلغ صدوپنجاه هزاردراخما،به پناهندگان سیاسی معترض ،قرض داده بودتوسط آن رفیق مسئول ،به آن شخص بازگردانده شد.به غیرازکمک ویاری این رفیق گرامی،مابقی گروههاونیروهای بی شرم وحیای سیاسی خوابیده ولمیده درکشورهای اروپائی هرکدام به نوبه خود،نه تنهاقصدسوُاستفاده سیاسی ازکمیته پناهندگان سیاسی راداشتندکه سرانجام هرکدام به نحوی،خیانت هم می ورزیدندکه فروش پرونده های سیاسی پناهندگان توسط مزدوروزارت اطلاعات وساواک آخوندی،فریدون گیلانی ،(رهبر)سوسیالیستهای کون برهنه ایرانی درکشورآلمان درهمکاری جانانه باسفیرتروریست حکومت ننگین درآتن نمونه ای کوچک ازآن خیانتهامی باشد.
پژواگ -دوشنبه -تاجیکستان
...(ادامه).....