8/31/2010

رفیق البرز:مسئول ک.خ.ا.ک (بخش دوم)

کمونیستهای بالفطروواقعی ایران یک طرف کمونیستهای احمق وبزدل طرفی دیگر
طی دودهه اخیر،بی هیچ شک وتردیدی ،نسلی ازستمکش ترین کمونیستهای ایرانی ،ازدادن قربانی وجانباختن تاتحمل فشارهای مضاعف وکمرشکن اجتماعی وشرایط حادسیاسی ،خط وخطوط وحدومرزخودرابابزدلهاوترسوهای کمونیست مآب جداکردند،همان نسلی که عشق به مبارزه برای زحمتکشان ورنجبران ایران زمین راازکسانی به ارث برده اندکه آنان تادم مرگ دردل وروح وجوداین نسل ستمدیده حضوری نزدیک وقابل لمس داشتند،وهرگزازهم دورنشدند،ودرعوض درست خلاف این جبهه وسنگربندی،افرادوجماعتی افسارگسیخته وقاطی کرده ،که حقیقتاًهم بالاخانه خودرابه هرکس وناکسی اجاره داده بودندباگذاشتن دْمشان روی کولشان ،ودرست خلاف عشق وعلاقه کمونیستهای ستمدیده،به عشق قرتی بازیهاوخوشگذرانیهای به سبک سیستم کثیف بورژوازی وامپریالیستی،کول بارننگ آورخودرابرپشت خرابش انداخته وبه عشق (خارج رفتن)به مانندگله های هزارراْسی گاووگوسفند،ازکشورخارج شدند.درفاصله بین سالهای ۱۳۶۸تا۱۳۷۰همگان شاهدفراربزدلانه اینگونه جماعت کمونیستی بودیم.باتمام این احوال نسل کمونیستهای ستمکش ،بامشاهده خروج گله ای وگوسفندی رمیده ،امیدواربودندکه شایدبااسکان گرفتن این گاومیشهای سیاسی درخارج ازایران،جنبش کمونیستی ایران،پروبالی بخودگرفته وباپوست اندازی خود،به ترمیم کلیه زخمهای وارده برپیکره زخمین کمونیست ایران پرداخته واین جنبش باهیکل واندامی دیگر،جبهه نهائی وسرنوشت سازرابانه تنهاحکومت نجس وکثیف اسلامی ،که کلیت امپریالیسم جهانی باتمام جیره خواران ریزودرشت اش ،مشخص ومعین کند،تعیین این جبهه اساسی که بخوردتوی سرتک تک آن کمونیستهای بی خایه وبی بیضیه ،..نخواستیم...طی پانزده سال گذشته تنهاعمل مثبتی که انجام داده اند،تاسیس طویله خانه ای باانواع واقسام گاوکمونیسم ،هلندی واسرائیلی وآلمانی وآمریکائی وفرانسوی وبلژیکی وایتالیائی وووو...
دوحرف کاملاًحساب شده رارفقای جوان کمونیست برسرزبانهای مبارزین داخل کشورانداخته بودندکه هردوسخن حقیقتاًگرانبهابود.می گفتند درزمان شاه پهلوی،ساواک شاه وقتی یکی رابااسم ونام (گاو)دستگبرمیکردوبه زندان می انداخت این گاوازآن طرف زندان آزادکه می شدبرای خودش یک پرفسوربه تمام معنامی شدوحکومت ننگین بادستگیری هرچه روشنفکروسیاست مدارکمونیست وپرفسورهای روزگار،ازدردیگرزندان(گاومیش)به تمام معناتحویل اجتماع داد.
آن شکنجه گرساواک شاهی که امروزه شکنجه گرحرفه ای حکومت ننگین شده نیزخوب حرفی رابه بزدلان کمونیست می گفت .عده زیادی ازاین کمونیستهای بی خایه وبی بیضه سیاسی که باخوردن چندلگدبه ماتحتشان وچندکشیده وسیلی جانانه ،زبان به اعتراف می گشودند،ازدهان این شکنجه گرمی شنیدند.(این حرفهاواقعیت داردوازخودمن نیست می توانیدازهمان کمونیستهای بزدل پرس وجوکنید):که می گفت :...شمامادرق.....ه هااقلاًاگرمی خواهیدکمونیست بازی دربیارین ..کمونیست ایرانی باشین شماهاکه کون مبارزه کردن رانداشتید گه خوردین که وارداین راه شدین....
امروزنسل انقلابی وکمونیستهای واقعی شاهدوناظراماکن وجایگاههائی ست که همان گه خوران کمونیست ومارکسیست لنینیست ،بااشغال کردن آن اماکن ،بابُزَک کردن صورت وهیکل وباسنهای نیمه عریان خود،مشغول عربده کشیهای کمونیستی هستند.جماعت حقیقتاًکون برهنه ترازآخوندوملا،که دراین دنیا،دنیائی که دیگرحتی سنگش روی سنگ دیگرش بندنیست،معلوم نیست چه خزعبلات ولاطائلاتی رامی بافند.این پرفسورهای گاومیش شده،درکلیه زبان بازیهای خود،هم مردم ستمدیده ایران راخرفرض کرده اندوهم نسل کمونیستهای ستم دیده وستمکش را.

ف.....ه خانه های هرزه سیاسی چون حزب توده وجریان نجس فدائیان اکثریت بایدک کشیدن اسم وآرم ومارک کمونیسم وسوسیالیسم ،چنان عربده های لات منشانه ولمپنیسمی سرمی دهندکه هرعرق خوربدمست هم درمقابل آنان لُنگ می اندازد.جاکش شده های سیاسی درباندفدائیان اقلیت وآن باندپنج نفره اتحادفدائیان کمونیست ،ازلحاظ گه خوری سیاسی ،تشکیلاتی ،ایدئولوژیکی،به درجه ای ازمریضی تب آوررسیده اندکه جهت سیرنگه داشتن شکم همیشه گرسنه یشان وارضاع زیرشکم وزیرکمرخمیده شده یشان ،دست به هرنوع گه خوری بیش ازحدسیاسی زده وبرای حفظ بقاوزندگی کثافت بارخودتن به هرنوع تن فروشی و (تفویض)داوطلبانه تن می دهند.بدبخت وبیچاره وفلک زده های دوروبروپیرامون اشرف دهقانی وآن همیشه طوطی سخنگوی(چریکها)ودراصل بلبل وطوطی شیرین زبان مجاهدین خلق (آقای مهدی سامع بعدازاین هوش وحواس ات را شش دُنگ جمع وجورکن )آنچنان به دریوزگی وسیه روزی وفلاکت وبدبختی به تمام معناافتاده اندکه جهت حفظ بقای ددمنشانه خود،درجنگل وحوش کمونیستهای خارجه نشین ،حتی به خودنیزترحم به خرج نمی دهند من وامثال من وآن رفیق شباهنگ رادآن کمونیست معروف دراینترنت (سربلند)وآن رفقادرگروه نوزده بهمن ودیگران پیش کششان ...نه... نه چراپیش کششان ..قرارنیست که دیگرهیچ چیزی را،حتی بی مصرف ترین شئ ووسیله ای درجنبش کمونیستی ایران را(پیشکش)این ناخلفان ونامردهای کروکوروافلیج شده سیاسی کنیم .هرگزوابدا....بلکه بایدآنان رابازوربازووزبان واسلحه (زورگوئی مطلق)پیشکش همان جنبش کمونیستی ونوین ایران کنیم.تاببینیم این پرفسورهای گاوماده شده ،بعدازبیست سال چریدن وجویدن ،چندمن شیرپاک درپستانهای سیاسی ،تشکیلاتی شان دارندواین حق بی چون وچرای نسل کمونیستهای ستمکش وستمدیده ایرانی ست که تاآخرشیره این جماعت گاوشده راکشیده وبدوشند.
نمی دانم کمونیستهای شجاع دل وانقلابی ومبارزایران،دریک چراگاه پرازخروالاغ سیاسی ،چگونه می توانندخرترین خرهاوالاغ ترین الاغهای سیاسی کمونیست راازهم تشخیص دهند،اماتشخیص این نوع خروالاغ سیاسی دربین مابقی ،برای من سهل وآسان بود.جنبش کمونیستی ایران باتمام وفرازونشیبهای سیاسی ،اجتماعی خودپرفسورگاوشده وخرترازخران عرعرکن درکمونیست کارگری،(خرترین)دیگری به چشم خود،نه دیده ونه خواهددید.وفکرنکنم هیچ ماده خروالاغی،کره سیاسی چون ح.کا.کا بزایدواگرهم زائیده شده ،لطفاًوخواهشاًماراهم مطلع سازید.تاماهم بی بهره نمانیم.
این حزب(خرترین خرترینها)هرازچندگاهی برای آنکه حق وحقوق بخورونمیرش ازطرف(اسرائیل)قطع نشود،مجبوراست ودراجبارهم هرنوع سخنی خطاواشتباه ست.عربده ها(بخوانید عرعرهای تازه)سردهد.درچراگاه پرمنفعت ووفورنعمت کمونیستهای خارجه نشین،این گاوپیشانی سفید،آنقدردرحرامزادگی ایدئولوژیکی خودغرق وغوطه ورشده است که دردرون حزبشان ،غوزبالاغوزکه چه عرض کنم..گ....زبالاگ....زوگه اندرگه شده است ..رهبرعظیم الشاُن این حزب ،جناب مستطام حاج شیخ الحمیدالتقوائی ، آن چنان درچراگاه پرمنفعت سرگیجه ومخ گردان شده است که مانندسلف ناخلفش خمینی حرامزاده ،به بالکن جمارانی این حزب رفته ،وباحرکات برف پاکنی دستش ،به طرفداران وهواداران صدنفره خود،درسراسرگیتی،چنین اعلام می کند:...آهای مردم...من قیام شماراازپشت صفحه تلویزیون دیدم ...(منظوراصلی اش این بودگورپدرمردم ....انشاالله اون گلوله ای که می خوادبه من بخوره به شمابخوره )
...........
ای تف وگه همه کمونیستهای ستمدیده وستمکش ایرانی براون سبیل ها واون گوربابات...اگربگویم بی شرف که بی شرفترین بی شرفها،اگربگویم حرامزاده سیاسی که حرامزاده ترین حرامزاده ها،خودت هستی وخودت وخودت.
..........
درف.....ه خانه سیاسی شده ح.کا.کاکه حتی یک آدم معمولی وعاقل وبالغ دربین آنان یافت نمی شود،گاوچرانی سیاسی وخردوانی ایدئولوژیکی،آنقدرشدیدوهیجان آوراست که هرمادربه خطائی عکس کریه المنظرآن بچه مسلمان قرتی ،منصورحکمت دیوانه ومُنگول وروان پریشان راباقراردادن درکنارتصویرکارل مارکس این نابغه قرن،برای خود،دکان وبقالی بازکرده وباعربده کشی های کمونیستی اش،هرچه کارگروکارگری راخروالاغ پنداشته وباطرْرْقهای مختلف نان آلوده به گْه وپِهِن سیاسی رابه نرخ روزنوش جان می کند.خرهاوگاوهاوالاغهای سیاسی که تعدادآنان صدنفرهم بیشترنبوده وهمه عضوکادرمرکزی این حزب هرزه بشمارمی رونددراصل همان گاوشده هائی هستندکه ازدردیگرزندانهای حکومت نجس اسلامی ،خارج شده اند....
(آخه باباجان شماهاکه کونش رانداشتید گْه خوردیداسم خودراکمونیست گذاشتید.گْه بیشترازدهانتان خوردیدکه به این روزافتادید).
دراین حزب وچراگاه سیاسی که وفورنعمت است ،(تفویض)وخودفروشی تنهابه موجودات بی خایه وبی بیضه مذکرنماهای حزب ختم نمی شود.هرجنس مونث وکون برهنه ای تحت عنوان(زنان کمونیست)دراین حزب ،بااسم ونام وآرم ومارک کمونیسم ومارکسیسم،به فاحشه گریهای سیاسی وایدئولوژیکی ،اماکاملاًزنانه ،اقدام می کنند،این جماعت تن فروش ارزان،باجفت وجورکردن بعضی کلمات وواژه های سیاسی ،که برای یک آدم بیسوادوامی وحتی جهت فهماندن به کارگرکمونیست(بخوانید کمونیست کارگری)ویاجهت تفهیم آن واژه هابه پرولتاریای موردنظرلنین ،سالهای سال وقت وزمان نیازاست باتکرارکلمه گْه شده (پوپولیسم _پوپولیسم)ملت راخرواحمق ونادان وبی شعوروبیسوادگیرآورده اند.هرروزباحقه بازیهاوشیادیهای خاص خود،یک فاحشه خانه سیاسی ،آنهم بااسم ونام کمونیسم افتتاح ودائرمی کنند
(خوانندگان خودشخصاًمی توانندبه لجن خانه تولیدی وسایت این حزب خران،سرزده وواقعیتهاراببینند).
درچراگاه پرمنفعت کمونیستهای خارج نشین ،علاوه برخران وکره خران سیاسی ازنوع کمونیست ،به نوه خرهاونتیجه ونبیره های خرده وریزه ،میزه وکوچولو،چون گله طوفان وراه کارگروراه بقال وطوفان بدون باد وبی وزش هم برمی خوریم که حساب آنان درآخورکمونیستی ومارکسیستی (خارج نشینان)نه تنهاازبقیه پاکترنیست که حقیقتاًمعلوم نیست دراین چراگاه چه گهی رامی خورند.
...(ادامه)....

No comments: