2/20/2010

زندگی نامه رفیق خانم اشرف دهقانی

برگرفته از ویکی پدیا
انتخاب متن از طرف بخش اینترنتی وتبلیغاتی سچفخا - مسئول بخش - رفیق پژواگ
_________________________


اشرف دهقانی درخانواده‌ای کارگر و تهی دست در تبریز متولد شد . پدرش با اینکه میرآبی بیسواد بود آگاهی سیاسی داشت و در سالهای ۱۳۲۴-۲۵ در جریان فرقه دموکرات آذربایجان شرکت کرد. بعد از حمله رژیم به مبارزان نیز خانه آنها پناهگاهی برای مبارزان محسوب می‌شد. هنگامی که اشرف در سال ۱۳۲۸ به دنیا امد پدرش زمینگیر شده بود. اشرف در شرایط سخت زندگی قرار گرفته و به خود متکی بار می‌آمد. در دوازده سالگی او، خواهر بزرگش که معلم شده بود همراه مادرش به جای دیگری برای کار رفتند. بهروز دهقانی، برادر بزرگشان اشرف را به کتاب خواندن و تعمق تشویق می نمود. بهروز نیز از مبارزان بود و با صمد بهرنگی و کاظم سعادتی رفیق بود و آنها نیز تاثیر مهمی بر اشرف گذاشتند. در مدرسه تلاش می‌کرد همکلاسانش را آگاه کند . یکبار هم معلم مدرسه نامه او و دوستش را درباره ستمهای رژیم شاه پیدا کرد و ازآنها تعهد گرفت به مسایل سیاسی کاری نداشته باشند. درست بعد از دوران دبیرستان اشرف و هنگام کارش به عنوان آموزگار ، صمد بهرنگی کشته شد . این موضوع تاثیر زیادی بر اشرف و همینطور بر افراد دیگر گذاشت و آنها را تکان داد. در این هنگام بود که اشرف به بهروز و رفقای مبارزش در مبارزه مسلحانه پیوست و رابطه رفاقت بزرگی بین آنها شکل گرفت.
اعضای گروه تراکتوری خریده بودند که با ظاهر کشاورز ولی برای جمع کردن یاران بیشتر به روستاهای دیگر بروند. در همین زمان مرگ صمد پیش آمد و آنها مدتی منفعل شدند . پس از اینکه بهروز از تحصیل در امریکا برگشت، دوباره کارها از سر گرفته شد و یکی از میان خود را با تراکتور به روستاهای اطراف فرستادند... کم کم ارتباط محفل تبریز با محفل امیرپرویز پویان-مسعود احمدزاده قوی می‌شود. بعد از اینکه دو گروه به صورت مشترک تیمسار ضیا فرسیو، رئیس اداره دادرسی ارتش را در ۱۸ فروردین ۱۳۵۰ اعدام انقلابی کردند، پیوند سازمانی واقعی بین آنها شکل گرفت و سازمان چریک های فدایی خلق ایران متولد شد. نام سازمان را در واقع اعضای شاخه تبریز پیشنهاد دادند و کلمات چریک و خلق که کلمات مانوس آن روزگار بود را با کلمه فدایی (برای خاطره نیکی که فداییان فرقه دمکرات آذربایجان در ذهن مردم روستاهای منطقه گذاشته بودند) ، ترکیب کردند که توسط سایرین پذیرفته شد.
در قاصله سالهای ۱۳۵۰-۵۱ ساواک موفق شد تعداد زیادی از اعضای سازمان را دستگیر ، شکنجه و اعدام کند. اشرف و بهروز یکبار موفق می‌شوند فرار کنند ولی ساواک برادر کوچکترشان محمد دهقانی را گرفت و زیر شکنجه برد که موجب بیماری اختلال حواس در وی شد. محمد را چهار سال زندان کردند. سپس كاظم سعادتی (رفیق قدیمی و شوهرخواهر آنها) دستگیر شد ولی او خود را یک فرد معمولی نشان داد و موفق شد موقتا آزاد شود البته ساواک او را زیرنظر داشت و کاظم که این را می‌دانست برای رساندن پیام هشدار به بهروز و اشرف، رگ دستهای خود را زد و جان سپرد. در اردیبهشت ۱۳۵۰ نیز بهروز دهقانی دستگیر شد و در زندان زیر شکنجه ساواک جان سپرد .
اشرف دهقان نیز در اردییهشت سال ۱۳۵۰ دستگیر شد و به ده سال زندان محکوم شد اما توانست بعد از ۲سال از زندان فرار كند. در آن روز زندانيان سياسي توانسته بودند بخاطر نوروز و سال نو ( از اول تا پنجم فروردین )، با بستگان خود در يك اتاق معمولي ملاقات كنند ( در حالت عادی ديدار از پشت شيشه و ميله هاي آهني است) اشرف و ناهید (دوست و همبند اشرف) از مادرشان خواستند هربار که به ملاقاتشان می ایند یک چادر نماز اضافی هم بیاورند . در یکی از ملاقات ها اشرف توانست در فرصت مناسبی چادر اضافی را سر کند و همراه ملاقاتی ها از زندان خارج شود. ناهید موفق نشد فرار کند اما اشرف از زندان خارج شده بود و رفقایش فورا او را از محل دور کردند و با ماشین فرار کردند. اشرف پس از فرار در خانه تیمی فدائيان خلق به سر مي برد و در مبارزات شركت مي كرد، از جمله ترور سروان نیک طبع از رژیم شاه. او سپس به آلمان رفت.
خواهر اشرف، روح انگيز دهقانی (روحی) نیز که با كاظم سعادتی ازدواج کرده بود در ۸ تیر ۱۳۶۰ در حالی که دو فرزند داشت، توسط جمهوری اسلامی اعدام شد.
اشرف دهقانی چریک‌های فدایی خلق ایران را تشکیل داده است که به "جریان اشرف دهقانی" نیز معروف است و هم اکنون در اروپا به خصوص انگلستان فعالیت می‌کند.

No comments: